چن سال پیش با پسرخالم تو روضه با خودمون گلاب و بتادین برده بودیم وختی که گفتن چراغارو خاموش کنید ما هم تو یه کاسه بزرگ آب و بتادین و گلاب و قاطی کردیم و بردیم جلو ملت، اونا هم دست میکردن توش و میمالیدن به صورتشون چون فکر میکردن گلابه D: وختی چراغا روشن شد همه داشتن قالیارو از خنده چنگ میزدن D: هیچی دیگه قسمت بدش برا من این بود که فهمیدن کار من و پسرخالمه و یه کتکی خوردیم که تو تاریخ نوشتن
1 امتیاز + / 0 امتیاز - 1393/04/21 - 14:50